آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان دوستم فقط خداست.
سلام سرد مرا با گرمای نگاه قشنگتان التیام دهید. آنگاه که روزنه ی کوچک امیدم را ازم گرفتن... اما باز خدا هست............................................. در این هنگام که هیچ دوستی نیافتم روبه رویم کوهی دیدم با گلوی پر از بغضم فریاد زدم آیا امیدی هست؟؟؟؟؟؟؟ در جواب شنیدم.....هست...هست...هست... دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 8:48 :: نويسنده : نفس
|